دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : mar♡jan
احتیآج به شرآبـــــ نیستــــــ !
بآشـــد...
نظرات شما عزیزان: ...
ساعت23:29---9 آبان 1392
امشب
تو کلبه مون خوابیدم خواب تو رو دیدم امشب بارون میومد مرجانکم نیومد امشب هوا سرد بود قلبم به تو بند بود امشب نگاهم به عکست بود قلبم یار نبضت بود امشب با قلمم واسه تو نوشتم عاشقتم ای همه سرنوشتم... پاسخ:عزیزم منو ببخش که امشب نبودم...... ...
ساعت23:11---9 آبان 1392
...................
قشنگ بود مرسی
ایمان
ساعت10:07---9 آبان 1392
سلاااام مرجان جون خوبی گلم؟؟؟؟اپای جدید خیلی خوشگله منون از وبلاگ نازت
پاسخ:سلام داداش خوشگله....مرسی عزیزم ازحضورت و همچنین از کامنتای قشنگت... ایمان
ساعت10:06---9 آبان 1392
ایـن شعر هـــا
بــرونــد بــه جــهنّم مـــن فقـــط دیــوانـه ی آن لحــظه ام . . . که قـــلبت . . . زیـر ســرم دســت و پـــا بزنـد ایمان
ساعت10:05---9 آبان 1392
خداوند نمیخواهد ما به هم برسیم می دانی دلیلش چیست ؟ می داند که اگر کنارم باشی دیگر هیچ وقت ، هیچ چیز از او نخواهم خواست …………………. ایمان
ساعت10:04---9 آبان 1392
داشتنت مثل هوای برفی یا نم نم باران جاده شمال
یا مثل آن بغلی که عاشقت است و تنهایت نمی گذارد و یا مثل برگشتن آدمی که سالهای سال منتظر آمدنش بودی ؛ آی می چسبد عشق یعنی: اینکه وقتی میخوای برسونیش ، رادیو پیام رو روشن کنی ببینی کدوم مسیر شلوغ و پر ترافیک تره . . . پاسخ:ای شیطون هههه.... ...
ساعت23:10---6 آبان 1392
من
عشقم را در پستوی خانه پنهان نخواهم کرد من عشقم را بر فراز جنگل دریا و جزیرمون و کلبمون خواهم برد دست در دست هم زمزمه کنان عشق را فریاد خواهیم زد و بوسه هامان را تفسیر عشق خواهیم کرد دوست دارم عشق من... پاسخ:فدات شم منم دوست دارم گلم... ...
ساعت20:23---6 آبان 1392
بارون کلمات بر من می بارد
سکوت میکنم بازم سکوت میکنم تنها قطره ای هست که آنم در ژرفای چشمانت جان دارد میچکد بر گونه من و من شعر تو را خواهم سرود... دوست دارم مرجان... پاسخ:عزیزمی........... ...
ساعت20:08---6 آبان 1392
سرودی دیگر باید ساخت
چشمی دیگر باید بود راهی دیگر باید رفت رنگی دیگر باید دید صدایی دیگر باید شنید بهونه ای دیگر باید گرفت و این بایدها تا به آنجایی تمام میشوند که من به تو رسیده باشم... دوست دارم عاشقانه مرجان... پاسخ:....................................
|